انسان ها، زیباپسند هستند. گرایش به انواع زیبایی ها مانند زیبا پوشیدن، زیبا سخن گفتن و خود را آراستن، از فطرت انسان ها سرچشمه می گیرد. در این میان، آنچه اهمیت بیشتری دارد، نگه داشتن حریم ها و خارج نشدن از اعتدال در این زیباپسندی است.عفاف و حجاب ، به عنوان دو ارزش برجسته، در جوامع انسانی مطرح است که به دلیل همراهی این دو کلمه با یکدیگر، گاه آنها را هم معنا می دانند، ولی با جست وجو در فرهنگ های گوناگون لغت، این حقیقت آشکار می شود که عفاف و حجاب، دو معنای مجزا و متفاوت از هم دارد.فرهنگ لغت عمید، آنچه را حائل و مانع میان طالب و مطلوب باشد و آنچه را مانع تجلی حقایق گردد، «حجاب» معنا می کند. در برخی دیگر از لغت نامه ها، «حجاب» را به معنای پنهان کردن و مانع از دخول می دانند.
عفاف
دائره المعارف لغات فارسی در تعریف از واژه «عفاف» می نویسد: «خودداری از کار زشت و ناروا، پاک دامنی، پرهیزکاری.»راغب اصفهانی نیز در مفردات القرآن می نویسد: «عفت، حالتی درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می شود».از معانی بیان شده درمی یابیم که «حجاب»، امری ظاهری و با جسم در ارتباط است. اگرچه این پوشش، از عقاید و باورهای درونی افراد سرچشمه می گیرد، ولی ظهور آن به صورت مادی و طبیعی است. در مقابل، «عفاف»، امری درونی است که انسان را از گناه باز می دارد.از مجموع معانی بیان شده برای عفاف و حجاب، نتیجه می گیریم حفظ چشم، گوش، قلب و همه اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه، عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است.به تعبیری لطیف تر، «حجاب، میوه عفاف است و عفاف، ریشه حجاب».گاه دیده می شود افراد حجاب و پوشش ظاهری دارند، ولی از عفاف بی بهره اند و آن طهارت باطنی را در خود ایجاد نکرده اند. برای این گروه، حجاب، پوسته ای است ظاهری و بی معنا. از دیگر سو، برخی افراد ادعا می کنند درونی پاک دارند و خداوند نیز به قلب ها می نگرد. در پاسخ به این نگرش باید گفت درون پاک، بیرون پاک را می پروراند. بنابراین، دو واژه عفاف و حجاب، اگرچه در معنا، متفاوتند، ولی در اصل، هم سو و لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
نگاهی تاریخی به وجود عفاف و حجاب
در ادیان الهی، سفارش های فراوانی به حفظ حجاب و عفاف شده است و در بیشتر این سفارش ها، دختران و زنان مخاطب بوده اند و آنها را به عفیف بودن دعوت کرده اند و با تأکید از آنها خواسته شده، خود را با لباس های پوشیده مزین سازند.در رساله «پولس» در عهد جدید می خوانیم: «زنان، خویشتن را به لباس مزین به حیا و پرهیزکاری بیارایند، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها».دکتر مناخم برایر، استاد ادبیات در دانشگاه یشیوه در اثری به نام زنان یهودی آورده است: «زنان یهودی را رسم بر آن بوده که بدون روسری از خانه بیرون نروند، آنها گاهی اوقات جز یک چشم، تمام صورت خود را می پوشاندند».
از برخی مجسمه ها و کتیبه ها و نقش برجسته های تاریخی می توان نتیجه گرفت که سرما و گرما، دلیل اصلی لباس پوشیدن نبوده، بلکه دلیل آن، حیا و پوشانیدن بدن بوده است.فرید وجدی در این باره می نویسد: «حجاب زنان، قدمتی طولانی دارد.» وی به نقل از دائرة المعارف لاروس می نویسد: «زنان یونانی، در دوره های گذشته صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند.
سخن در مورد «حجاب»، در لابه لای کلمات قدیمی تر مؤلفین یونانی به چشم می خورده، حتی در برخی منابع ذکر شده، «بنیلوب»، همه پادشاه «عولیس» نیز با حجاب بوده. همچنین زنان شهر «تیب» دارای حجاب خاص بوده اند تا جایی که حتی صورت خود را با پارچه می پوشاندند. «حجاب» در زنان سیبری و ساکنان آسیای صغیر نیز وجود داشته و زنان رومانی هم از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند».بررسی این موارد نشان می دهد که حیا و عفت، صفتی انسانی است و آدمیان به حکم نهاد و آفرینش خویش به آن تمایل دارند و ادیان آسمانی و انسان های بزرگ نیز به این موضوع توجه ای ویژه داشته اند.