یکسان سازی مکاتبات
یکسان سازی مکاتبات

صفحه اصلی

اشعار کوتاه در وصف سردار حاج قاسم سلیمانی

اشعار کوتاه در وصف سردار حاج قاسم سلیمانی

اشعار کوتاه در وصف سردار

مریم قاسمی‌زادگان:

یک شال عزا به هر مسلمان بدهید

بوی خوش او را به گلستان بدهید

بابای تمامی یتیمان بود او

انگشتری‌اش را به یتیمان بدهید

 

 

اصغر عاشوری:

افسوس که سردار سلیمانی رفت

سردار سپاه قدس ایرانی رفت

دشمن به خیال خویش آسوده شده

غافل که به جنگ صد سلیمانی رفت

 

خاطره محقق:

یک جمعۀ تلخ را ورق می‌زد باد

ای داد از این ‌جنون و این استبداد

سردار وطن به دست گرگی وحشی

غلتیده به خون در آتش و بی فریاد

 

امین شیخ‌الاسلام:

ما مرد نبردیم و ز دشمن داریم

خونخواهی قاسم سلیمانی را

باید که عدو دوباره احساس کند

سنگینی ضرب شست ایرانی را

 

حسن صنوبری:

امروز روز مرحمت نیست امروز روز انتقام است

خشمی که پنهان بود، امروز، شمشیر بیرون از نیام است

 

محمدمهدی معماریان:

درمجلس رهروان چو مهمانی شد

سرتاسر دشت‌ها چراغانی شد

در حلقۀ بی‌سران ابومهدی هم

اندر پی سردار سلیمانی شد

 

حسن رفیعی کشتلی:

زخمیم که التیام خواهیم گرفت

 موجیم که انسجام خواهیم گرفت

 سردار به قطره قطره خونت سوگند

 روزی سخت انتقام خواهیم گرفت

***

اندیشۀ شوم کینه‌توزی دارد

 آشفتگی شبانه‌روزی دارد

 سردار محال بود بر خاک افتد

 دشمن در بین ما نفوذی دارد

***

یک تکه جواهرید، نورید شما

اسطورۀ غیرت و غرورید شما

رفتید اگر چه، زود برمی‌گردید

زیرا که ذخیرۀ ظهورید شما

 

حسن یعقوبی:

بوسه بر انگشترت زد ماه، ای خورشید عشق!

می‌کشد آیینه از دل، آه، ای خورشید عشق!

روشن از خون تو گردیده‌ست آفاق حیات

شب‌پرستان نیستند آگاه، ای خورشید عشق!

 

 

محمد کابلی:

باید اصلاً شهید می‌شد او

تا به مردانگی مثل باشد

و همیشه برای قاسم‌ها

مرگ شیرین‌تر از عسل باشد

 

 

افسانه حسینی:

 تبر هرقدر بر جان درختان می‌زنند، این باغ
 دوباره می‌شود سرسبز از سرو سرافرازی
 سر از پا گر چه نشناسند در این راه سربازان
 ولی سردار! مثل تو، ندیدم هیچ سربازی‌

 

جلال احمدی حسن‌آباد:

تو رسیدی به آرزوی خودت
چه کند این جهان تباهی را؟

 

 

پیمان سپهری:

هرچند که زخم‌خوردۀ پاییزیم

از جام بهار تا ابد لبریزیم

همخون سیاوشیم و خونخواه حسین (ع)

یک تن چو بیفتد همه برمی‌خیزیم

 

مهدی فتاحی:

در شجاعت نام تو ضرب‌المثل

نوش جانت شهد احلی من عسل

 

زهرا غلامزاده:

کاخ رؤیای تو با خاک یکی خواهد شد
وقت لشکرکشی حاج‌سلیمانی‌هاست

 

زهرا میریان کرمی:

ای غیرت ایمان‌ها

ای چارۀ بحران‌ها

هرگز نروی از یاد

در نعرۀ طوفان‌ها

از خون تو می‌روید

صدلاله به دامان‌ها

ای قاسم‌ جبارین

سرلشکر میدان‌ها

از نام تو می‌افتد

صد لرزه به شیطان‌ها

 

الهه فرحی:

آن مرد خدا، یار خدا کو؟
فرماندۀ از کینه جدا کو؟
همراه ولی، دلدار علی
آن لالۀ خونین رها کو؟

***

در روی زمین یاور محرومان بود

در ظلمت شب امید مظلومان بود

آن کس که دلش آینۀ باور بود

در خلوت شب چشم بهارش تر بود

 

هادی زعیم:

از شهادت خبرت بود و نگفتی هرگز

پیش چشم همگان دست تو آخر رو شد

 

فاطمه ناصری‌فر:

در ماتم این بلای سنگین باید

از دیدۀ داغ‌دارمان خون بارد

«بی سر» نکند که بازگردد، سردار

«سر دار» خدا کند تنش باز آید

 

حسین میچقانی:

تو رفتی و ماندنی شدی در دل ما

پیروز همیشگی شدی بر دل ما

خورشید، غروب می‌رود اما صبح

پر می‌شود از نشانه‌اش منزل ما

 

حسن لملیکی‌زاده:

تاریخ ندیده همچو ایرانی‌ها

خواهیم گرفت جان این جانی‌ها

نابودیشان به فضل حق نزدیک است

می‌خیزد از این بیشه سلیمانی‌ها

 

حمیده پارسافر:

سفر به‌خیر، علم را به دست ما بسپار

بخواب آسوده، از تو شد جهان بیدار

به انتقام تو باید قیامتی باشد

به انتقام تن تکه‌تکه‌ات، سردار!

***

سکوت جمعۀ چشم‌انتظار، در تکرار

غروب جمعۀ دلگیر، بر جهان آوار

پس از تو جمعۀ ما زخم‌خورده‌تر شده است

لباس سرخ شهادت مبارکت سردار!

 

علی امیریان:

خون تو در رگ ما در جریان تا به ابد

شادی و غم گذرد بعد تو از حد و عدد

دمی آرام نشینیم که تا خرد کنیم

گردن قاتل تو، حیدر کرار مدد

 

مسلم رنجبر:

ای حافظ حریم ولایت

دلدادۀ شهید و شهادت

سردار اقتدار جهانی

سردار قله‌های رشادت

دنیا به اعتبار سر تو

بر شانه‌های مقتدر تو

تکیه زده جهان تشیع

با یک خیال راحت راحت

 

سیدمرتضی موسوی:

می‌توان دید دگر وعدۀ قرآنی را

خیل «من ینتظر» و جلوۀ ربانی را

داغداریم ولی نیک بدان ای دشمن

نتوان بست دگر راه سلیمانی را

 

علی امیریان:

از داغ تو سنگ آب شد سردار دل‌ها

ایران همه بی‌تاب شد سردار دل‌ها

حامی زینب بودی آخر از دعایش

جسم تو چون ارباب شد سردار دل‌ها

 

 

سیدمحمدرضا لاهیجی:

موطنم هند و دل کرمانی‌ام اهل صفا

گاندی و قاسم سلیمانی درونم زنده‌اند!

***

در سال هزار و سیصد و درد تو را

دادیم به‌ دست گریه‌ها مرد تو را

عالی‌جناب عشق و ایمان و عمل

خلقی دوباره زندگی کرد تو را

***

از غمت عشق بی‌پدر گشته

صاحب‌الامر بی‌پسر گشته

مشهد سرخ و داغ هجرانت

ساقی اشک چشم تر گشته

***

چشمـان خلیج فارس بارانی شد

حال خـزر از غمی پریشانی شد

از ساعت ابتدایی پر زدنش

نقاش دل همه سلیمانی شد

***

شهر ما

بی روزنامه بود امروز

تمام کاغذها

با گلوله‌های سربی خبر وداعت

آتش گرفتند قبل از تیتر اوّل!

کوچه‌‌، خیابان‌های جمعه

با ایست

یکی بود و یکی نیست

بوی دود،

کباب دل،

عطر تو دارد!

***

س: سلمان و راه دیگر عشقی، سلیمانی!

ل: لقمان و گاه دیگر عشقی، سلیمانی!

ی: یعقوب و سرباز عزیز یوسف زهرا

م: مقداد شاه دیگر عشقی، سلیمانی!

ا: انسان، فرشته، بهتر از هردو مسلمانی

ن: نام و نگاه دیگر عشقی، سلیمانی!

ی: یک‌لحظه از چشم تو را باید کنم تصویر

عمار ماه دیگر عشقی، سلیمانی!

***

او عقاب

ما در عقاب

او پر…

ما کلاغان بی خبر!

مردم خواب

حىّ على الفلاح

حیّ علی خیر الْعمل

***

فزْت و رب الْکعْبه از عشق و جنون

روح نستعلیق و نقّاشی خون

قاسم آورده کنون!

 

سعید نوروزی:

نوش دارویی و قبل از مرگ سهراب آمدی

 بار بر بستی و وقت شهادت آمدی

 چون به آزادی رساندی مردمانی از دمشق

 پر کشیدی درنهایت سوی خالق آمدی

 

 

زهرا میریان کرمی:

نام قاسم چون ستون عزت این کشور است

 نام سرداری که در قلب زمان جامانده است

 پیکر خونین قاسم این گواهی برتر است

 راهمان قدس است و این در باور ما مانده است

 

امین نوراللهی:

هر چند روز ما لحظاتی چو شام شد

اما بدان کسوف که کارت تمام شد!

با چند تکه ابر سیاه و کسوف کی-

کی می‌شود که مانع روزی مدام شد!؟

 

مرتضی سرشار:

ای سوخته بال و پرت از کین عدو

حالا تو برایم سخن از عشق بگو

جایت به خدا قعر بهشت است بدان

دستان تو گیرد به علی دست عمو

 

عبدالله موسوی صالحی:

تا بود تمام زخم‌ها مرهم داشت

 انگار وطن دوباره یک رستم داشت

 پایان تمام افتخارات، اسمش

او واژه‌ای از جنس شهادت کم داشت

 

امین رحیمی:

او اسوۀ پایمردی و ایثار است

 او در صف عاشقان پرچمدار است

 مردی که جنون جنگ را تجربه کرد

 سردار سلیمانی بی‌تکرار است

 

احمد خوانسالار:

خواب دیدم که فرج آمده در دولت عشق

 باز فرماندۀ قدس است سلیمانی ما

 

هادی جملبادانی:

ای عاشقان سبزپوش

جان‌برکفان جام‌نوش

آمد زمان انتقام

از هرزۀ بذر حرام

باید که شد طوفان خشم

آتش بریخت در بود خصم

چنگال جور از هم گسست

خورشید شد شب را شکست

ظلمت زدود از هر کران

آزاد کرد خلق جهان

 

مرتضی ذاکر شوشتری:

باز یک فتنۀ دیگر ز سوی جانی‌ها

رفته هم رخت عزا بر تن ایرانی‌ها

گر گرفتند به نامردی ز ایران شیری

هست در بیشۀ شیران، چو سلیمانی‌ها

 

حجت بداغی:

تو رفته‌ای

اما در خون تو پیوندهاست

تو قطره‌قطره اقیانوس خواهی شد

و ما قطره‌قطره رود

 

حسنیه جباری:

دیدم که چراغ چشم دل‌ها می‌رفت

یک شهر پی دیدۀ بینا می‌رفت

با اینکه کویر زادگاهت بوده‌ست

 تابوت تو روی دوش دریا می‌رفت

 

افسانه رفیعی نظری:

ای شاه شیرمردان، ای خسرو دلیران

خورشید بینوایان، مهتاب دلنوازان

ای قاسم سلیمان، نامت وقار ایران

فرماندۀ شجاعت، راهت شعار ایران

***

پر کشیدی جمعه‌ای از پیش چشم فرشیان

این عروج سرخ تو پیچید بین عرشیان

در میان عاشقان سردار پر آوازه‌ای

عرش اعلا رفته‌ای بر تو مبارک پرنیان

 

 

حسین جعفری:

در کشور ما عطر خوش یاس رسد

با نغمه و شور و بزم احساس رسد

این قاسم ما بود که آمد میدان

پس وای اگر نوبت عباس رسد

***

تا قرعۀ پرواز سلیمانی شد

بغض آمد و دنیای پریشانی شد

غم نیست به لطف رهبرم سیدعلی

زیرا که علم به دست قاآنی شد

***

ای جیره‌خورگرگ‌صفت، بدسیرت

صدبار زدی به سنگ خورده تیرت

تو منتظر تلافی سختی باش

چون خون شهید هست دامنگیرت

***

هر میوه که افتاده شود چیدنی است

از جام بلا غم تو نوشیدنی است

یک شهر شده منتظرت برگردی

 تشییع تو با ملایکه دیدنی است

***

پرسوخته مهمان خطر می‌گردیم

در‌ها لۀ ماه شعله‌ور می‌گردیم

ما شیعۀ حیدری اثناعشریم

هرچه بکشید زنده‌تر می‌گردیم

***

آنان که در عشق گم شده پیدایند

مجنون‌شدگان حضرت لیلایند

امشب همۀ ستاره‌ها توی بهشت

با شاخۀ گل به مقدمت می‌آیند

***

داغ غم تو فقط قلم می‌داند

ترکیب بلند محتشم می‌داند

قدر تو و خاک کربلا را بی‌بی

سرباز مدافع حرم می‌داند

***

غرقیم ‌به موج و ناخدا افتاده

سرلشگر جبهه‌ها ز پا افتاده

خوب است که انگشتر تو دستت هست

هرچند که از تنت جدا افتاده

***

گل بود به سوی باغبان پرپر، رفت

از خاک به عرش پیش همسنگر رفت

سردار شهادتت مبارک باشد

با رفتنت انگار که یک یک لشکر رفت

 

ابوالفضل کرمی:

دیدی چطور خوشۀ انگور باغ من

با این‌همه مراقبت آخر شراب شد

 

مهیار فلاح (12 ساله):

آسوده برو سردار

سردار خوبی‌ها

سردار مهربانی‌ها

یادت اما

همیشه در قلب‌های ما

مثل دلتنگی‌ات

مثل مردانگی‌ات

خواهد ماند

روزی دوباره تو را خواهیم دید

آخرین مطالب

راه های ارتباطی

تلفن:

021-55951104

آدرس:

تهران -شهرری-خیابان رازی-کوچه پور حسینی -موسسه آموزشی و فرهنگی میرداماد

شبکه های اجتماعی

© تمام حقوق برای سایت موسسه آموزشی و فرهنگی میرداماد محفوظ است

جشواره ملی دانش آموزی ابن سینا

ورود به تالار افتخارات