منو
نوجوانی بودم پر شر و شور . هوايی شده بودم كه به جبهه بروم . به جنك دشمني كه می خواست ايران عزيزمان را لقمه ی چپ كند . آموزش ديده و كفش و كلاه كرده بودم تا راهی شوم. اما ته دلم قرص نبود .چرا ؟ چون تصويری گنگ و دلهره آور از جبهه و جنگ داشتم . اظطرابم از اين بود كه آيا می توانم با فضای خشک و نظامی و پر خون و آتش آنجا جور در بيايم يانه