کتاب «اسم من خاکریز است» نوشتهی «مرتضی سرهنگی» است. این کتاب تلاش دارد تا با بیانی کودکانه شرحی از ویژگیها و کارکردهای خاکریز را برای بچهها بیان کند. قسمتهایی از این کتاب را میخوانیم: «سربازان عراقی از دوستی من و رزمندههای ایرانی باخبر بودند، عراقیها آنقدر مرا با گلولههای بزرگ و کوچک میزدند تا از هم بپاشم. آنها میخواستند این پناه را از رزمندههای ایرانی بگیرند. رزمندههای ایرانی به این کار عراقیها میگفتند تیر تراش. آنقدر از گلوله های عراقی در تن من مانده است که اصلا نمی شود آنها را شمرد.» «وقتی لودرها، با آن ناخنهای فولادی، زمین را میکنند و خاکها را روی هم میریزند، من به دنیا میآیم. من دیوارهای از خاک هستم! لودرها با آن رانندههای نترس، در آفتاب تابستان و برف و باران زمستان، قدم را تا سه متر بالا میبرند؛ آن هم درست جلو چشم عراقیها که لحظهای دست از تیراندازی نمیکشند.» این کتاب را انتشارات «سورهمهر» منتشر کرده است.